طرحواره درمانی (Schema Therapy)

(Schema Therapy) یک رویکرد رواندرمانی برای درمان مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی، و اختلالات شخصیتی است. در این روش، به بررسی تجربیات گذشته و الگوهای رفتاری و احساسی فرد پرداخته میشود و به طور فعال سعی میشود تا آن الگوها و اعتقادات منفی تغییر یابند. در این مقاله، به معرفی طرحواره درمانی، اصول آن، و کاربردهای آن در درمان مشکلات روانی پرداخته خواهد شد.
اصول طرحواره درمانی:
طرحواره درمانی، به بررسی الگوهای ناخوشایند و نامطلوب احساسی، ارتباطی، و شناختی در گذشته فرد میپردازد و سعی میکند تا از طریق شناسایی این الگوها و تغییر آنها، فرد را به درک بهتری از خود و محیط خود برساند. این روش درمانی تأکید دارد که الگوهای شناختی، احساسی، و رفتاری در زندگی فرد از دوران کودکی شکل میگیرند و در بسیاری از موارد، فرد از آنها آگاهی ندارد. این الگوها باعث تکرار مشکلات روانی و بروز اختلالات شخصیتی میشوند و طرحواره درمانی سعی میکند تا این الگوها را شناسایی کند و تغییر آنها را به عنوان یک راه حل برای درمان مشکلات روانی ارائه کند.
طرحواره درمانی از چهار مؤلفه اصلی تشکیل شده است: شناسایی طرحوارهها، تفکیک منابع، تغییر طرحوارهها، و تحقق تجربی.
- شناسایی طرحوارهها:
در این مؤلفه، اولین قدم در درمان با استفاده از طرحواره درمانی، شناسایی طرحوارههای ناکارآمد فرد است. طرحوارهها الگوهایی از احساسات، مفاهیم، اعتقادات و رفتارهای فرد هستند که در طول زمان و به خاطر تجربیات گذشته شکل میگیرند. این طرحوارهها ممکن است در زمینههای مختلفی از جمله اعتماد به نفس، روابط اجتماعی، عشق و روابط عاطفی، و خودشناسی شکل گیری کنند. - تفکیک منابع:
در این مؤلفه، ارتباط طرحوارهها با تجربیات گذشته فرد شناسایی میشود و در این مرحله تفکیک منابع از طرحوارهها برای فرد مهم است. به این معنی که فرد باید بتواند تجربیات گذشته خود را از طرحوارههایش تفکیک کند و درک کند که این الگوها در چه شرایطی شکل گرفتهاند. - تغییر طرحوارهها:
در این مؤلفه، روشهای مختلفی برای تغییر طرحوارهها و به دست آوردن الگوهای جدید رفتاری، احساسی و شناختی برای فرد ارائه میشود. این روشها ممکن است شامل تکنیکهایی مانند پرسشهای خودآگاهی، افسردگی و اضطراب معکوس، تمرینهای خلاقیت و نقشآفرینی، و تمرینات پرورش خودانگاری باشد. - تحقق تجربی یا Experimental Verification در طرحواره درمانی، به مرحله ای اشاره دارد که در آن، فرد با استفاده از تغییراتی که در مؤلفههای قبلی طرحواره درمانی به وجود آورده است، میتواند اثربخشی این رویکرد را در مواجهه با موقعیتهای جدید و مختلف از خود بررسی کند.
در این مرحله، فرد به عنوان آزمایشگر خود در مواجهه با شرایط جدید، با استفاده از الگوهای جدیدی که در قبل به دست آورده، تغییراتی در رفتار و احساس خود به وجود میآورد و با بررسی اثربخشی این تغییرات، این رویکرد درمانی را به طور تجربی تأیید میکند.تحقق تجربی در طرحواره درمانی به ارائه یک فرآیند سامانمند و قابل تکرار در درمان افراد کمک میکند و از این رو، برای متخصصین روانشناسی و روانپزشکی، به عنوان یک رویکرد علمی و موثر در درمان اختلالات روانی شناخته شده است.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است